بی پرده...

بیا دعا کنیم آن اتفاق خوب بی افتد

بی پرده...

بیا دعا کنیم آن اتفاق خوب بی افتد

ترسم گمان برند که درمانم آرزوست...

جمعه, ۱۶ مرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۵۴ ب.ظ

چند روز پیش قصد داشتم چندتا از مطالب وبلاگم تو بلوگفا رو اینجا ثبت کنم تا بمونه! اما چند دقیقه ک گذشت به فکر خودم خندیدم "موندن" دیگه لااقل برای ما از فعلیت افتاده ... از وقتی آدما مارو عادت دادن به نبودنشون از وقتی اینترنت مخابرات مارو عادت داد به قطع شدن های بی موقعش... از وقتی نوشته هامونو ازمون گرفتن و ما عادت کردیم به ننوشتن ...موندن فعلیتش رو از دست داد... اعتراف به این موضوع خیلی سخته اما من به طرز عجیبی یاد گرفتم که عادت کنم ...این دلیل نمیشه وقتی صفحه اون وبلاگ لعنتیمو باز میکنم بغض نکنم.


پ.ن:نوشته ها در عین حال که میتونن مهربون باشه میتونن بی رحم ترین یادآور ها هم باشن... 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۵/۱۶
بانوی خیال

نظرات  (۱)

۱۷ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۱۴ یاسمین پرنده ی سفید
:(

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی