بی پرده...

بیا دعا کنیم آن اتفاق خوب بی افتد

بی پرده...

بیا دعا کنیم آن اتفاق خوب بی افتد

۶ مطلب در فروردين ۱۳۹۵ ثبت شده است

تصورت که میکنم

دانه ها تسبیح توی دست های خانوم جان سرعت میگیرند


تصورت که میکنم

ابرها سفید تر میشوند


تصورت که میکنم

جهان سرار قمصر کاشان می شود


تصورت که میکنم

ریشه ی درخت ها عمیق تر میشوند

رودخانه ها زلال تر

غروب ها سرخ تر

بهمن ها سرد تر

خانه ها امن تر...


تصورت که میکنم

انگار میشود که در تمام آینه ها چشم های توست

انگار میشود که در تمام موسیقی ها صدای توست

انگار میشود که در تمام یاری ها دست های توست ...


تصورت که میکنم

شوری میماسد روی صورتم

جای شانه ات زیر سرم بیشتر درد میگیرد


تصورت که میکنم 

تمام تلخ ها مربای بهار میشوند

تمام صبح ها بوی نان میگیرند

تمام حیاط ها آب پاشی میشوند

تمام خیابان ها خط کشی میشوند

تمام چهار راه ها سبز ...


تصورت که میکنم

زندگی ارزش زیستنِ بیشتری دارد...


۶ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۵ ، ۱۸:۵۲
بانوی خیال

زندگی فقط همونجاش که عارف میگه:


زیبای لحظه های من دلت ازم شاکی نشه

رو چشم من قدم بذار تا دامنت خاکی نشه

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۵ ، ۲۱:۳۸
بانوی خیال

به گمانم خشی که توی صدایت بود

حتی زیباتر از صدای اذان ِ بلال بود


که با سکوتت جهان اینطور کافر شده !!!

موافقین ۷ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۹۵ ، ۲۰:۱۸
بانوی خیال


من همون دختر مغرور و قدر نشناسِ پشیمونتم... انقد مغرور که حتی حاضر نیس این حرفا حضوری بهت بزنه ...عوضش خیال میکنه الان رو به روش نشستی و داری مثه همیشه قالی رو نگاه میکنی تا اگه آشغال ریزی میبینی برداری ، قربون سوی چشمات برم 

میدونستی ؟ همونقد که تو مامان ترینی من ناخلف ترینم؟ میدونستی تازه دو سه ساله که فهمیدم چقدر بزرگی ؟ میدونستی پشیمونا چقدر قابل ترحمن ؟ آخ که من بگردم دور بودنت خاتون ، آخ که من فدای اسمت بشم گه نرگسه ، که یه باغچه نرگسه ، که اصلأ یه دشت نرگسه ... به تو قول نمیدم ! به خودم قول میدم که از امسال ، که از امروز ، که از همین دقیقه کمتر دلواپسِ بی کله ای هام بکنمت ، کمتر چین بندازم بین ابروهات ، کمتر دلتو شور بندازم از دیر رسیدنا (از به همه چی دیر رسیدنام!) ، تو خوشگلترین و نرگس ترین و مامان ترینی ، بوس روی چینِ دامنت ...


پ.ن: بغض کردم از بدی هام ، از این همه جهل تو نفهمیدنت...

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۹۵ ، ۲۳:۰۷
بانوی خیال

.

دل

موضع صبر بود ُ

بردی ....



موافقین ۶ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۹۵ ، ۲۰:۲۶
بانوی خیال

اسمش خواهشِ ، درس عبرتِ ، توشه ی کلِ 94 ، یا هر چیزه دیگه ! مخلص ِ کلامم اینه که آی جماعت با خودتون ، با خودِ خودِ خودتون ، مهربون تر باشین ، مهربون تر از همیشه ی زندگیُ مهربون تر از همه ی لحظه های عمرتون باشین با خودتون از این به بعد ، دنیا صبر نمیکنه واسه ما ، دنیا اَمون نمیده که ما خوب و بدُ با خودمون تجربه کنیم و تهش جبران ! میدونم که میدونید نصف غممامون ، نصفه غصه های شبونمون بخاطر مدارا نکردن با دلامونه میدونم دنیا نچرخید اونجور که میخواستیم ، میدونم غصه خوردیم ُ بغض های بزرگ بزرگی رو قورت دادیم تا اینقدی شدیم ، میدونم ... اما دیر و زود باید قبول کنیم که ته تهش کسی جز ما برای خودمون نمیمونه ، که کسی جز خودمون نجاتمون نمیده ... نجات بدیم خودمونُ زودتر :)


عنوان : حامد ابراهیم پور


۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۹۵ ، ۱۲:۲۲
بانوی خیال