بی پرده...

بیا دعا کنیم آن اتفاق خوب بی افتد

بی پرده...

بیا دعا کنیم آن اتفاق خوب بی افتد

۲ مطلب در آذر ۱۳۹۸ ثبت شده است

تورو بیچاره کنه پای خودش که چی بشه ؟

خودشو پای تو بیچاره کنه .. عاشقته 

 

روزبه بمانی میگه :))

۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۸ ، ۰۱:۴۵
بانوی خیال

ما آدم های متوسطی بودیم ، با در آمد های متوسط ، شادی های متوسط ، آرزو های بزرگ ... دلخوش بودیم به سینماهای سه شنبه ، به ذرت مکزیکی های غروب زمستان بعد از کلاس کنکور ، به آل استار های قرمز فیک ، به پیچاندن کلاس های ریاضی مهندسی و کافه گردی ها ، به چای و کیک یزدی های محرم دانشگاه ، به لباس قرض گرفتن های قبل عروسی ، به سالی یکبار شمال و مشهد ... می خندیدیم ، حسودی می کردیم ، بغض می کردیم ،خیال میبافتیم ! مثلا فکر میکردیم ته دنیاس اگر یکروز برویم استانبول و خیابان استقلال را از نزدیک ببینیم ! بگذریم ... اینها را گفتم که بگویم این روز ها ... این روز های سرد و سیاه و بی برگ ، عجیب دلم گرفته ، از شادی های متوسطی که انگار سال ها از آنها گذشته ،از آنچه بر سرمان می آورند ، از به دست نیاوردن ها ، از از دست دادن ها ، از لبخند های الکی ، از نا امیدی در چهره ی همه ... دلم گرفته از اینکه در بهترین سن زندگی و در عین حال در بدترین دوره تاریخ و روز ها هستم ، میدانید چیست ؟ ما نه تنها داشته ها ، بلکه نداشته هایمان را هم از دست دادیم ...  چاره ای جز رفتن هست وقتی هر قدمی برای بهبود مساوی با گلوله ای در شقیقه است ؟ این روز ها فقط به رفتن فکر میکنم ، به کوچ کردن ، به دور شدن ، به رسیدن به ذره ای ... فقط ذره ای امید ، آرامش و ثبات ... ولی دروغ چرا جیب ها خالی تر از آرزو هاست...

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۸ ، ۰۰:۴۵
بانوی خیال