اگر مردن انتخابی بود ، اگر میشد در جایی در لحظه ای در صدایی در نوشته ای که میخواهی بمیری ، کجا میمردی؟
من باشم ، در نوشته ای اگر میتوانستم بمیرم ، لابه لای جمله های صابر ابر آنجا که از خوبی عشق میگوید , آنجا که از مبارکی علاقه میگوید ، آنجا میمردم .
در صدایی اگر میتوانستم بمیرم ، در خش صدای داریوش آنجا که میگوید " تماشا کن ، تماشا کن چه بی رحمانه زیبایی " یا در شوق و آرامش صدای صولتی آنجا که میخواند "اگه همخونه میخوای ، من ! اگه دیوونه میخوای ، من ! گل عاشق ، گل عاشق اگه گلخونه میخوای ، من ! بیا باشیم مال هم ، بیا باشیم مال هم "
در جایی اگر میتوانستم بمیرم ، وسط پیاده روی عصر های پاییز با دست های توی جیب و سرمای چسبیده روی پوست صورتم ، وقتی تند تند روی لبه ی جدول راه میرفتم و آواز میخواندم ، میمردم !
در کتابی اگر میتوانستم بمیرم ، لا به لای صفحه های مثنوی جان میدادم . " ما چاره ی عالمیم و بیچاره ی تو"
در ساعتی اگر میتوانستم بمیرم ، ساعت را کوک میکردم به وقت 6 عصر شهریور
در بویی اگر میتوانستم بمیرم ، بوی نارنگی :) 🍊
اگر مرگی در راه است ، که بی شک هست ! کاش میشد اینطور با شکوه و پر اشتیاق مرد .