بی پرده...

بیا دعا کنیم آن اتفاق خوب بی افتد

بی پرده...

بیا دعا کنیم آن اتفاق خوب بی افتد

ذوقی چنان ندارد !

سه شنبه, ۲ تیر ۱۳۹۴، ۱۰:۲۷ ق.ظ

حکمم،حکم آدمیه که زلزله امون زندگیشو بریده، بعد یهو چشم باز کرده و دیده ای دل غافل!نفساش زیر آجر وسیمان داره له میشه اما کاری از دستش برنمیاد.حکمم،حکمِ زندگی تو چادر های حلال احمرِ .جایی که خونم نیست فقط پناهِ این روزامه. اومدم زیر آفتاب و مهتاب تو چله ی تابستون بنویسم که زنده بمونم رفیق. اینجا برام سقف نداره؛ پنجره نداره؛ ماهی قرمز تو حوضش نداره؛ اما من دلم داره گزگز میکنه از ننوشتن!چرخش نمی چرخه واسم این دل لعنتی ...حکم ،حکم ِ نوشتنِ ،هر جا که باشه!پس بسم الله ...
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۴/۰۲
بانوی خیال

نظرات  (۴)

هلال احمر :)
۰۴ تیر ۹۴ ، ۱۶:۵۴ آقای بنفش
زندگی توی چادرهای حلال احمر :))
پرپر کرد منو این پست :)))
پاسخ:
پرپریتو نبینم :))))
۲۶ تیر ۹۴ ، ۱۵:۳۶ یاسمین پرنده ی سفید
آی گفتی...
دقیقا همین حالو دارم... یاد شعر سیدعلی صالحی افتادم...
"خواب دیده ام... خانه ای خریده ام... بی پرده... بی پنجره... بی در... بی دیوار... هی بخند!"

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی