بی پرده...

بیا دعا کنیم آن اتفاق خوب بی افتد

بی پرده...

بیا دعا کنیم آن اتفاق خوب بی افتد

هر چیز به جز اسمت از حافظه ام تف شد

دوشنبه, ۱۹ مرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۰۷ ب.ظ

ماهی بودن باید اتفاق جالبی باشد ؛ تصور کنید ماهی کوچک نارنجی رنگی را که در یک گوشه ی آرام آبی ها دارد زندگی می کند،و هر 8ثانیه یکبار همه چیز را فراموش میکند!هر 8ثانیه یکبار یادش می رود به ماهی های محل صبح بخیر گفته یا نه، یادش می رود دلش را شکسته اند،یادش می رود که سال پیش در نبرد با علامت سوال های آویزان باله ی سمت چپش شکسته،یادش می رود دوستش او را در بردن به کلوپ قال گذاشته،یادش می رود که دیروز کوسه ها پدرش را بلعیده اند ! و هر روز ، هر دقیقه ، و هر چند ثانیه یکبار دوباره به دنیا می آید،دوباره از دیدن اَره ماهی خنده اش می گیرد، دوباره دیدن علامت سوال های آویزان وسوسه اش می کند،دوباره حس شیرین خوردن بستنی را برای اولین بار تجربه می کند،دوباره صبح بخیر میگوید و برای ماهی های محل آرزوی داشتن روز خوب میکند، و دوباره و دوباره و دوباره مادرش را بوسه باران می کند!

آخ ، اما هنوز هم یکجای این رویای لعنتی می لنگد! من اگر ماهی هم بودم،هر 8ثانیه یکبار عاشقت می شدم ...


*عنوان از علیرضای آذرِ خوب، علیرضای آذرِ جان .


موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۵/۱۹
بانوی خیال

نظرات  (۸)

۱۹ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۲۳ سکوتـــــــــ پاییزی

چقدر ماهی بودن خوبه ...دلم خواست ماهی باشم:(((

ولی متاسفانه کلاغم خخخخ:)))

پاسخ:
تو بایدکلاغ بمونی،تا تموم اندیشه های سیاه راجع به کلاغا عوض بشه ،تا بشه کلاغارو دوست تر داشت^_^ کلاغ لپ چاله ای من
۱۹ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۴۵ شاهزاده شب
چقدر خط آخرشو دوست داشتم سحر...
پاسخ:
^_^
۱۹ مرداد ۹۴ ، ۲۲:۲۹ یاسمین پرنده ی سفید
:)
ماهی بودن :)
فکر کنم حتی زندگی ماهی ها هم تز دور قشنگ تره.
وقتی تو اون موقعیت بگیری میفهمی دنیاشون چه طوریه....

متن قشنگی بود. خوشم می آد که میدونی میخوای چی بنویسی :) لایک :)
پاسخ:
آره قطعا همینطوره و من تو رویاهام اونقدی لجبازم که فقط خوبیهاشو میبینم
:)
۲۰ مرداد ۹۴ ، ۰۳:۲۱ خانوم ِ لبخند :)
بیشتر از اینکه دلم بخواد دنیای ماهیا رو تجربه کنم دلم میخواد ذهنم شبیه کامپیوتر باشه. با اختیار خودم با یه شیفت و دیلیت ساده هرچی که دوس ندارم بریزم دور و هرچی که دوسش دارم رو هاردم نگه دارم..خاطرات خوبمو..

+خوندن نوشته هات بعد مدت ها خیلی می چسبه سحری :*)
پاسخ:
تو مهندسی تخیل میکنی آخه:)))
+عزیزه دل ;)

هیچ وقت فکر نکرده بودم به حافظه ماهی ها ....ولی جالبه ها

یه چیزی تو مایه های اون دختره تو فیلم چپ دست

نه دیگه فکر نکنم هر 8 ثانیه یکبار عاشقش میشدی ...ینی اینقده دوس داشتنیه ؟؟؟؟


پاسخ:
فیلم چپ دستو ندیدم من :))
ولی خب آره ماهی بودن جالبه
چقدر ام جمله ای که زیر اسم وبلاگتان نوشتید را دوست داشتم :)
ماهی بودن را هم دوست دارم ..فراموش کردن گاهی بهترین اتفاق است ..
پاسخ:
بیا دعا کنیم آن اتفاق خوب بی افتد :)
اگه هشت ثانیه یه دفه هی حافظمون پاک می شد، دنیا قشنگ میشد؟ بنظرم بدی هایی هم داره... مثلا یه وبلاگ میساختیم :دی دوباره هشت ثانیه بعد یه وبلاگ دیگه و ... :))
پاسخ:
با توجه به سرعت اینترنت ایران گمون نکنم اصلا میتونستیم وبلاگو ثبت کنیم :دی
وای خیلی قشنگ مینویسی سحری 3>
هر هشت ثانیه عاشقت میشدم... 
راستی سلااام ^_^ 
پاسخ:
سلام عزیزم
ممنون که خوندی :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی