بی پرده...

بیا دعا کنیم آن اتفاق خوب بی افتد

بی پرده...

بیا دعا کنیم آن اتفاق خوب بی افتد

بر میشود که بِگردی؟

دوشنبه, ۲۳ فروردين ۱۳۹۵، ۰۶:۵۲ ب.ظ

تصورت که میکنم

دانه ها تسبیح توی دست های خانوم جان سرعت میگیرند


تصورت که میکنم

ابرها سفید تر میشوند


تصورت که میکنم

جهان سرار قمصر کاشان می شود


تصورت که میکنم

ریشه ی درخت ها عمیق تر میشوند

رودخانه ها زلال تر

غروب ها سرخ تر

بهمن ها سرد تر

خانه ها امن تر...


تصورت که میکنم

انگار میشود که در تمام آینه ها چشم های توست

انگار میشود که در تمام موسیقی ها صدای توست

انگار میشود که در تمام یاری ها دست های توست ...


تصورت که میکنم

شوری میماسد روی صورتم

جای شانه ات زیر سرم بیشتر درد میگیرد


تصورت که میکنم 

تمام تلخ ها مربای بهار میشوند

تمام صبح ها بوی نان میگیرند

تمام حیاط ها آب پاشی میشوند

تمام خیابان ها خط کشی میشوند

تمام چهار راه ها سبز ...


تصورت که میکنم

زندگی ارزش زیستنِ بیشتری دارد...


موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۵/۰۱/۲۳
بانوی خیال

نظرات  (۶)

عالی بانوی خیال
تصورت که میکنم همه جا آبی میشود...‌
🌸👌😘💙
پاسخ:
آبیِ مهربون
۲۶ فروردين ۹۵ ، ۲۳:۱۳ یاسمین پرنده ی سفید
ای جان :)
قلم تو اصلا جون میده برای عاشقانه نوشتن دختر :)
پاسخ:
:***
سلام :)
بخاطر اجرا و صدای زیباتون سپاس گذارم بانو :)
پاسخ:
سلام
متن شما هم عالی بود ، خوشحالم دوست داشتین
تصورت که میکنم لبخند میشینه رو لبم... والا :*
پاسخ:
اون والای آخر جمله ت :))))))
نمی نویسی -___-
پاسخ:
نمیاد :))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی